سفر به همدان
از اونجاییکه عروسی عمه جون آقا راستین تو شهر همدان بود دو روز قبل عروسی راهی همدان شدیم و موفق شدیم به گنجنامه بریم تا راستین کمی گردش و بازی کنه .اینم چندتا عکس: اینم روز عروسی که بالاخره موفق شدم لباسات روتنت کنم البته ایندفعه کفشت رو عوض نکردی و با صندل، کت شلوار پوشیدی آخی بالاخره شهریور پرکار به خیر و خوشی تموم شد و حالا باید برای تولد راستین جون آماده بشم. اینروزا دنبال مهد خوب و مناسب برای پسرم می گردم و در حال تحقیق و بررسی و صحبت و از اینجور حرفا هستم تا به امید خدا بعد مهرماه، راستین بره مهد و منم برم سرکار. امیدوارم یه مهد خوب و مطمئن پیدا کنم تا با خیال راحت بسپارمش چون این 2 سال رو فقط بخاطر راستین...
نویسنده :
سحرناز
0:46